زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

مفاهیم اعتباری





مفهوم، اسم مفعول از ریشه " فهم" و به معنای چیزی است که بتوان آن را تصور کرد. معادل فرانسوی و انگلیسی این لغت Comprehension می‌باشد.


۱ - اقسام مفاهیم کلی



مفاهیم کلی که در علوم عقلی از آنها استفاده می‌شود، در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته تقسیم می‌گردند، مفاهیم ماهوی، که به آنها مفاهیم حقیقی یا معقولات اولی نیز می‌گویند. مانند مفهوم انسان و مفهوم سفیدی
[۱] شرح الالهیات شفا، نراقی، ملا مهدی، ج۱، ص۸۹، قم، کنگره بزرگداشت محققان نراقی، ۱۳۸۰ه. ش، چاپ اول.
و مفاهیم اعتباری یا معقولات ثانیه. این تقسیم بندی که از ابتکارات فلاسفه اسلامی است، و در آثار پیش از صدرالمتالهین ، مانند خواجه نصیرالدین و علامه حلی نیز وجود دارد،
[۲] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۴۱۱، قم، نشر صدرا، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ اول.
فوائد فراوانی دارد که در ضمن بحثهای آینده با آنها آشنا خواهیم شد و عدم دقت در بازشناسی و تمییز آنها از یکدیگر موجب خلطها و مشکلات زیادی در بحثهای فلسفی می‌شود و بسیاری از لغزشهای فلاسفه غربی در اثر خلط بین این مفاهیم حاصل شده که نمونه آنها را در سخنان هگل و کانت می‌توان یافت.
[۳] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۷۶، تهران، سازمان تبلیغات، ۱۳۶۶ه. ش، چاپ دوم.
به همین منظور، این مقاله به بررسی اجمالی، مفاهیم اعتباری می‌پردازد.


۲ - معانی اعتباری



واژه اعتباری که در سخنان فلاسفه به چشم می‌خورد به چند معنی استعمال می‌شود و در واقع از مشترکات لفظی است که باید به فرق بین معانی آن دقیقا توجه کرد تا خلط و اشتباهی روی ندهد و مغالطه‌ای پیش نیاید.

۲.۱ - اعتباری در مقابل ماهوی


اعتباری در مقابل ماهوی: طبق یک اصطلاح همه معقولات ثانیه خواه منطقی باشند و خواه فلسفی، اعتباری نامیده می‌شوند و حتی مفهوم وجود از مفاهیم اعتباری بشمار می‌رود. این اصطلاح در کلمات شیخ اشراق زیاد به کار رفته و در کتب مختلف وی درباره اعتبارات عقلی به همین معنی بحث شده است.
[۴] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۱.


۲.۲ - اعتباری اخلاقی و حقوقی


اعتباری اخلاقی و حقوقی: در اصطلاح دیگری عنوان اعتباری به مفاهیم حقوقی و اخلاقی اختصاص می‌یابد. این مفاهیم در اصطلاح متاخرین "مفاهیم ارزشی" نامیده می‌شوند. در مورد این مفاهیم، بحثهای زیادی صورت گرفته است. بحث از ریشه یابی واژه‌های حقوقی و اخلاقی و تحولات معانی حقیقی و مجازی آن، مربوط به ادبیات و زبان شناسی است. اما آنچه از منظر فلسفی و شناخت شناسی قابل بررسی است این است که آیا این مفاهیم فقط بر اساس خواسته‌های فردی یا گروه‌های اجتماعی اعتبار شده است و هیچ رابطه‌ای با حقایق عینی و واقعیت‌های خارجی ندارد و مستقل از تمایلات افراد یا گروه‌های اجتماعی نیست، یا اینکه می‌توان برای آنها در میان حقایق عینی اثری یافت.
[۵] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۵_ ۲۰۶.
عده‌ای متمایل به نظر اول بوده و بر همین اساس معتقدند برخلاف ادراکات حقیقی، ادراکات اعتباری فرضهائی است که ذهن به منظور رفع احتیاجات حیاتی آنها را ساخته و جنبه وضعی و قراردادی و فرضی و اعتباری دارد و با واقع و نفس الامر سر و کاری ندارد، اعتباری یک سیر تکاملی و نشوء و ارتقاء را طی می‌کند، نسبی و موقت و غیرضروری است و نمی‌توان در براهین فلسفی یا علمی طبیعی یا ریاضی از این مفاهیم استفاده نمود و نتیجه علمی یا فلسفی گرفت.
[۶] اصول فلسفه و روش رئالیسم، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۱۳۸، تعلیقات شهید مطهری، قم، صدرا، ۱۳۶۸ه. ش، ششم.
اما این نظر درست نیست؛ زیرا اگر این قراردها صرفا نمایشگر تمایلات شخصی و سلیقه فردی یا گروهی می‌بود، هرگز سزاوار ستایش یا نکوهش نمی‌بود و تایید و مخالفت با آن نیز چیزی جز اظهار نظری بر اساس سلیقه نمی‌بود. بنابراین، نظر درست این است که این مفاهیم هرچند قراردادی و اعتباری هستند ولی چنین نیست که به کلی مستقل از خارج باشند و ارتباطی با آن نداشته باشند. بلکه این مفاهیم، معمولا از مفاهیم ماهوی و فلسفی گرفته شده‌اند و به عنوان سمبولی برای امور حقیقی و غیر قراردادی لحاظ شده‌اند و روابط حقیقی بین افعال انسانها و نتایج آنها، پشتوانه عینی و حقیقی این مفاهیم می‌باشد.
[۷] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۴_ ۲۰۹.


۲.۳ - اعتباری شعری


اعتباری شعری: طبق این استعمال، واژه اعتباری، تنها به مفاهیمی اطلاق می‌شود که به هیچ وجه مصداق خارجی و ذهنی ندارد و به کمک قوه خیال ساخته می‌شوند و به " مفاهیم وهمی " نیز معروف است؛ مانند مفهوم غول. ما به ازای این معانی در ظرف توهم وجود دارد و در عالم خارج هیچ مطابق ندارند. البته هر یک از این معانی، بر روی حقیقتی استوار است. یعنی هر حد وهمی که به مصداقی داده می‌شود، مصداق واقعی دیگری نیز دارد. مثلا اگر انسانی را شیر می‌نامیم، یک شیر واقعی نیز هست که حد شیر از آن اوست.
[۸] اصول فلسفه و روش رئالیسم، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۱۶۰.


۲.۴ - اعتباری در مقابل اصیل


اعتباری در مقابل اصیل: اصطلاح دیگر اعتبار، در مقابل اصالت است که در بحث اصالت وجود یا ماهیت به کار می‌رود.
[۹] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۱.

از میان این مصادیق، آنچه مورد بحث است و در بحث ادراک و مفاهیم مورد توجه است، اعتباری به معنای اول است. زیرا اعتباری به معنای چهارم در اصالت وجود یا ماهیت بحث می‌شود نه در بخش مفاهیم، اعتباری به معنای دوم نیز مربوط به مباحث شناخت شناسی است و به معنای سوم نیز مربوط به مباحث ادبی و شعر است. اعتباری به معنای اول، در مقابل ماهوی است و بر خلاف آنچه که در مفهوم ماهوی، از ماهیت یک شیء صحبت می‌شود. در اعتباری، کاری به ماهیت آن ندارند. این مفاهیم که به معقولات ثانویه مشهور هستند، پس از ادراک و تصور معقولات اولیه و هنگام کاوش پیرامون احکام معقولات اولیه، در ذهن حاصل می‌شوند و جز در ذهن یافت نمیشوند، یعنی هیچ قسم از آنها، دارای فرد خارجی نیست (البته مراد از فرد ماهیتی است که در خارج حضور عینی داشته باشد و ما به ازای مفهوم ذهنی اش باشد. به عبارت دیگر در فلسفه اصطلاح فرد را در مورد مصداق ماهیت به کار می‌برند. مثلا گفته می‌شود زید فرد انسان است. دلیل مطلب این است که به اعتقاد ایشان فقط ماهیت است که قابل تصور به صورت خالص است و چون لابشرط از وجود و عدم است می‌تواند هم در خارج موجود شود و هم در ذهن. و در صورتی که در خارج موجود شود آنچه موجود شده است در حقیقت فرد ماهیت به حساب می‌آید. البته باید توجه کرد که زید فرد بالعرض ماهیت انسان است و فرد بالذات آن، آن انسانیتی است که در ضمن زید موجود شده است که به آن کلی طبیعی موجود شده در ضمن فرد نیز گفته میشود.)
[۱۰] تعریفات، جرجانی، علی بن محمد، ص۹۷، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۰. ش، چاپ چهارم.
و به همین دلیل به آنها ثانوی می‌گویند؛ زیرا در مرتبه دوم، ادراک و تعقل قرار دارند. مشهور فلاسفه، معقولات ثانیه را به دو قسم، تقسیم نموده‌اند، ولی به نظر ملاصدرا این معقولات بر سه نوع هستند.
[۱۱] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۳۶۴_ ۳۶۵.


۳ - دیدگاه فلاسفه درباره معقولات ثانوی



بنا بر نظر مشهور، معقولات ثانوی بر دو دسته‌اند؛ یا فلسفی‌اند و یا منطقی. بدین صورت که مفاهیمی که ماهوی نیستند بر دو نوعند. یا قابل حمل بر امور خارجی هستند و یا قابل حمل نیستند و تنها بر مفاهیم و صورتهای ذهنی حمل میشوند. و به اصطلاح اتصاف آنها ذهنی است. مانند کلی و جزیی. دستة اخیر را، معقول ثانوی منطقی می‌نامند. مانند جنس ، فصل و نوع که ظرف عروض و اتصاف آنها در ذهن است. و ماهیات و معقولات اولی، تنها در ذهن به این امور متصف می‌شوند.
[۱۲] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۹۹.
دسته دیگر معقولاتی هستند که حمل بر اشیاء خارجی می‌شوند، ولی انتزاع آنها نیازمند به کندوکاو ذهنی و مقایسه اشیاء با یکدیگر می‌باشد، مانند مفهوم علت و معلول. در این موارد، ذهن، پس از مقایسه میان مفهوم دو چیز که با یکدیگر رابطه تاثیر و تاثر دارند، پی به رابطه‌ای می‌برد که یکی ناشی از دیگری است. مثلا هنگامی که آتش را با حرارت ناشی از آن مقایسه می‌کنیم و توقف حرارت را بر آتش مورد توجه قرار می‌دهیم عقل مفهوم علت را از آتش و مفهوم معلول را از حرارت انتزاع می‌کند و اگر چنین ملاحظات و مقایساتی در کار نباشد، هرگز اینگونه مفاهیم به دست نمی‌آیند. اینگونه مفاهیم را مفاهیم فلسفی یا معقولات ثانیه فلسفی می‌نامند. این معقولات، عروضشان ذهنی ولی اتصافشان خارجی است.
[۱۳] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۳۶۶.

اما بنا بر نظر ملاصدرا، این معقولات به سه دسته تقسیم می‌شوند، بدین صورت که اول، معقول ثانی به دو قسمت فلسفی و منطقی تقسیم شده و سپس، قسم فلسفی آن، به دو نوع تقسیم می‌گردد. او می‌گوید: معقول ثانی، گاه مفهومی است که گرچه در خارج راه پیدا نکرده است و فاقد فرد خارجی است ولی دارای مصداق عینی است. مانند وجود و وحدت ، بنا بر اصالت وجود. و یا مفهومی است که فاقد مصداق خارجی است ولی اشیاء خارجی به آن متصف می‌شوند و اگر چه عروض آنها ذهنی است ولی اتصاف آنها خارجی است. مانند مفهوم امکان .


۴ - ویژگی هر یک از اقسام معقولات ثانوی



ویژگی مفاهیم منطقی این است که فقط بر مفاهیم و صورتهای ذهنی حمل می‌گردند و از این روی با اندک توجهی کاملا شناخته می‌شوند. همه مفاهیم اصلی علم منطق از این دسته هستند.
ویژگی مفاهیم فلسفی این است که بدون مقایسات و تحلیلهای عقلی به دست نمی‌آیند و هنگامی که بر موجودات حمل می‌گردند از انحاء وجود آنها نه حدود ماهوی آنها حکایت می‌کنند مثلا مفهوم علت که بر آتش اطلاق می‌گردد هیچگاه ماهیت خاص آنرا مشخص نمی‌سازد بلکه از نحوه رابطه آن با حرارت که رابطه تاثیر است حکایت می‌کند؛ رابطه‌ای که بین اشیاء دیگر هم وجود دارد. گاهی از این ویژگی به این صورت تعبیر می‌شود که مفاهیم فلسفی ما بازاء عینی ندارند یا عروضشان ذهنی است هر چند این تعبیرات قابل مناقشه و محتاج به توجیه و تاویل هستند. همه مفاهیم فلسفی خالص از این دسته‌اند.
ویژگی دیگر مفاهیم فلسفی این است که در ازاء آنها مفاهیم و تصورات جزئی وجود ندارد؛ مثلا چنین نیست که ذهن ما یک صورت جزئی از علیت داشته باشد و یک مفهوم کلی. بنابراین هر مفهوم کلی که در ازاء آن یک تصور حسی یا خیالی یا وهمی وجود داشت به طوری که فرق بین آنها فقط در کلیت و جزئیت بود از مفاهیم ماهوی خواهد بود نه از مفاهیم فلسفی.
[۱۵] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۷۸.


۵ - پانویس


 
۱. شرح الالهیات شفا، نراقی، ملا مهدی، ج۱، ص۸۹، قم، کنگره بزرگداشت محققان نراقی، ۱۳۸۰ه. ش، چاپ اول.
۲. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۴۱۱، قم، نشر صدرا، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ اول.
۳. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۷۶، تهران، سازمان تبلیغات، ۱۳۶۶ه. ش، چاپ دوم.
۴. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۱.
۵. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۵_ ۲۰۶.
۶. اصول فلسفه و روش رئالیسم، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۱۳۸، تعلیقات شهید مطهری، قم، صدرا، ۱۳۶۸ه. ش، ششم.
۷. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۴_ ۲۰۹.
۸. اصول فلسفه و روش رئالیسم، مطهری، مرتضی، ج۲، ص۱۶۰.
۹. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۰۱.
۱۰. تعریفات، جرجانی، علی بن محمد، ص۹۷، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۰. ش، چاپ چهارم.
۱۱. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۳۶۴_ ۳۶۵.
۱۲. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۹۹.
۱۳. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۳۶۶.
۱۴. الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ملاصدرا، صدرالدین محمد شیرازی، ج۱، ص۳۳۲، قم، مصطفوی، ۱۳۶۸ه. ش، چاپ دوم.    
۱۵. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۷۸.


۶ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مفاهیم اعتباری».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.